درباره ما

بهمن ماه 1401 است. هر کدام از ما گوشه‌ای از این شهر مشغول به کاری هستیم
مسیر هوشمند است و ما را با هم آشنا می‌کند. برای بحث دیگری با هم روبه‌رو می‌شویم و از هر دری سخن می‌گوییم اما نگفته‌هایمان، آن مکث بین حروف که نمی‌شود ترجمه‌اش کرد توجه ما را به هم جلب می‌کند.
یکی از قصه می‌گوید، دیگری مِیل به کار برای کودکان دارد و آن دیگر، بحث را تا آنجا می‌برد که اولین قرار را در یک بعد از ظهر سرد اسفند در همان سال در حیاط خانه ی آذر، به همراه خودش که ما را بچه‌های خوب خطاب می‌کند و برایمان کتاب‌های خوب می‌نویسد، برگذار می‌کنیم.
مبنای انسانیت، افکار نیک، گفتار نیک و کردار نیک است و مبنای این هرسه، ادب.

مبنای انسان بزرگسال بالغ و آگاه، داشتن کودکی خوب و شاد و تجربه‌های منحصربه فرد است و مبنای بیرون آمدن از تاریکی، نور و روشنایی.
آذر را پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران نام نهاده‌اند و ما دُور هم جمع شدیم تا چراغ خانه‌ ی مردی را روشن نگه‌داریم که روشنگر چراغ‌، در اندیشه کودکیمان بود و البته که از این چراغ، صد چراغ روشن می‌شود برای هرآن کس که به روشنایی امید دارد. همان‌گونه که مولانای جان می‌فرماید:
یک شمع از این مجلس صد شمع بگیراند
گر مرده‌ای ور زنده هم زنده شوی با ما