نام اصلی: مهدی آذر خرمشاهی
شهرت : آذر یزدی
نام والدین پدر: حاج علی اکبر رشید مادر: سکینه
ملیت: ایرانی
محل زندگی: یزد و تهران
پیشه و مهارت : نویسنده
زمینه کاری: کودک و نوجوان
سبک نوشتاری: نثر ساده
تاریخ تولد: زاده در تاریخ 1301/08/12 در خرمشاه یزد
تاریخ فوت: درگذشته در تاریخ 1388/04/18 در تهران
آرامگاه: حسینیه خرمشاه یزد
آثار او: از 35 جلد کتاب به چاپ رسیده که تعدادی از آن که شهرت بیشتری دارد شامل: مجموعه 8 جلدی قصههای خوب برای بچههای خوب، مجموعه 10 جلدی قصههای تازه از کتابهای کهن، مثنوی معنوی مولوی، مثنوی بچه خوب، شعر قند و عسل
مهدی آذر یزدی نویسندهٔ کودک و نوجوان اهل محله خرمشاه یزد در ایران بود. هرگز ازدواج نکرد اما کودکی بنام محمد را در 8 سالگی به فرزندخوانده گی پذیرفت.
آذر یزدی در طول زندگی شغل های متعددی را تجربه کرد اما در نهایت تنها محل درآمدش از مسیر نوشتن برای کودکان و نوجوانان بود و به گفته خودش تنها لذت زندگیاش، کتاب خواندن بود. او نخستین نویسندهای است که در ایران به فکر نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان افتاد و به همین دلیل عنوان « پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را به او دادهاند. همچنین به خاطر آثار ارزشمندش در زمینهٔ کتاب کودک، 18 تیرماه یعنی روز درگذشت او به نام « روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» و «شهر یزد بعنوان پایتخت قصه و قصه گویی ایران» نامگذاری شده است. معروفترین اثر او مجموعهٔ «قصههای خوب برای بچههای خوب» نام دارد. او جایزهٔ یونسکو و نیز جایزهٔ سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب برگزیدهٔ سال انتخاب شد.
آذر یزدی در سال 1301 در محله خرمشاه در یزد در خانوادهای تازه مسلمان با اجدادی زرتشتی زاده شد. او از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. در بیست سالگی از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد مشغول شد. پس از آنکه صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم به تأسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتابفروشی منتقل کرد.
کار در کتابفروشی، زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، و پس از مدتی به تهران نقل مکان و با معرفی همشهری خود حسین مکی، در چاپخانه حاج محمد علی علمی واقع در خیابان ناصرخسرو مشغول به کار شد. در فیلم مستند «شبیه هیچکس» ساخته پویا دلیلی که برشهایی از زندگی این نویسنده است، اذریزدی راجع به زندگی خودش اینطور میگوید:
من هیچوقت از زندگی و وضعم راضی نبودم، همیشه دلم میخواست کاش یک خرده وضعم بهتر بود یا موفقتر میبودم. کاش آرامش بیشتری داشتم، کاش آسایش بیشتری داشتم، الانم ندارم. الانم با اینکه ۸۶ سال دارم و تمام عمرم رو کار کردم هیچی ندارم. الان همش صحبت از جوونهاست که من جوون نیستم. صحبت از بازنشستههاست که من بازنشسته نیستم. صحبت از سالمنداست، من جزو سالمندان نیستم. من همدرد ندارم و تنهام. در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، پس از آنکه قصهای از انوار سهیلی در چاپخانه توجهاش را به خود جلب کرد، به فکر
ساده نویسی قصه آنطور که مناسب کودکان باشد افتاد. این ایده، زمینهساز خلق جلد اول کتاب قصههای خوب برای بچههای خوب شد.
او هرگز ازدواج نکرد اما کودکی 8 ساله بنام محمد را به فرزندخواندگی پذیرفت. البته این هم قصه ای دارد: آذریزدی درهمان سالها با یکی از دوستان خود عکاسخانه ای راه اندازی کرده و از آن امرار معاش میکرد چند روزی بود پسری کوچک به عکاسخانه می آمد و از آنها درخواست کار در عکاسخانه میکرد. پسرک پس از جدایی والدین تنها مانده و وقتی قصه زنگیش را برای آذر یزدی میگوید او به گریه افتاده و با دوست و همکارش تصمیم میگیرند با چند آزمون پاکدستی او را آزمایش نموده وچون دیدند قابل اعتماد است ابتدا برای کارهایی مثل نظافت که توانش را داشت و سپس با آموزش در عکاسخانه مشغول به کار شد و پس از مدتی کوتاه به پیشنهاد دوست و همکار آذریزدی که خودش بچه های زیادی داشت محمد توسط آقای آذر یزدی به فرزندخواندگی پذیرفته شد. آذر یزدی خاطرات بسیاری از دوران کودکی فرزند خوانده اش و مراقبت از او که حاکی از قلب مهربان و اهمیت دادن به دوران کودکی هست آورده که در سلسله خاطرات آذریزدی خواهید خواند.
آذریزدی هیچگاه به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اَعلامنویسی تا سالهای آخر زندگیاش ادامه داد. او مدتی پیش از مرگش گفته بود که نوشتههای دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار هنوز منتشرشان نکردهاست. این کتب اکنون در اختیار موسسه فرهنگی و هنری “خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران” – سرای آذر یزدی قرار گرفته است.
وی در سال ۱۳۳۵ با توجه به زمینه مطالعات وسیع قبلی اش شروع به نوشتن داستانهای گوناگون برای کودکان کرد.
شمار آثار مهدی آذر یزدی به نظم و نثر به 35 اثر میرسد که آنها را میتوان چنین نام برد:
دوره هشت جلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» شامل دفترهای «قصههای کلیله و دمنه»، «قصههای مرزبان نامه»، «قصههای سندباد نامه و قابوس نامه»، «قصههای مثنوی مولوی»، «قصههای قرآن»، «قصههای شیخ عطار»، «قصههای گلستان و ملستان» و «قصههای چهارده معصوم»؛ وی اولین کتاب از مجموعهٔ ۸ جلدی قصههای خوب برای بچههای خوب را در سال ۱۳۳۵ توسط مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر منتشر کرد. او برای این اثر در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳ میلادی)، برنده جایزه یونسکو شد و سال ۱۳۴۵ جایزه سلطنتی کتاب سال را از آن خود کرد. برخی از کتابهای این مجموعه از سوی شورای کتاب کودک به عنوان کتاب برگزیده سال پذیرفته شدهاند. این اثر به زبان اسپانیایی، ارمنی، چینی و روسی ترجمه شدهاست. این مجموعه تاکنون ۶۴ بار تجدید چاپ شدهاست.
مجموعه انیمیشنی ۲۶ قسمتی با نام «قصههای خوب، برای بچههای خوب» به تهیهکنندگی مرکز پویانمایی صبا تولید و هماکنون در کنداکتور پخش شبکه پویا قرار گرفتهاست. به گزارش رادیو کودک تمام ۲۶ قسمت این مجموعه برگرفته از کتابهای مهدی آذر یزدی است. یکی از نکات جالب حضور آذر یزدی به عنوان راوی در این مجموعه، به نوعی تجلیل از مقام شامخ این نویسنده است.
قصه های تازه از کتاب های کهن:
دوره ده جلدی «قصههای تازه از کتابهای کهن» شامل دفترهای «خیر و شر»، «حق و ناحق»، «ده حکایت»، «بچه آدم»، «پنج افسانه»، «مرد و نامرد»، «قصهها و مثلها»، «هشت بهشت»، «بافنده داننده» و «اصل موضوع».
باقی اثار:
«گربه ناقلا» «شعر قند و عسل» «مثنوی بچه خوب» «قصههای ساده برای نوآموزان» «تصحیح مثنوی مولوی» «گربه تنبل» «خودآموز مقدماتی شطرنج» «خودآموز عکاسی برای همه» «قصههای پیامبران» «یاد عاشورا» «تذکره شعرای معاصر ایران» «لبخند» «چهل کلمه قصار حضرت امیر (ع)» «دستور طباخی و تدبیر منزل» «خاله گوهر» و آثاری دیگر که هنوز به چاپ نرسیدهاست.
مهدی آذر یزدی در سال ۱۳۴۳ به سبب نگارش کتاب «قصههای خوب برای بچههای خوب» از سوی «سازمان جهانی یونسکو» به دریافت جایزه نایل آمد. کتابهای وی از طرف «شورای کتاب کودک» نیز کتاب برگزیده سال شدهاند. او در سال ۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستانهای قرآنی و دینی، «خادم قرآن» شناخته شد. همچنین چندین دفعه از سوی «انجمن آثار و مفاخر فرهنگی» و مراکز و نهادهای مرتبط با کودک و نوجوان برای وی مراسم بزرگداشت، نکوداشت، جشنواره های ملی و بین الملی برگزار شدهاست. پس از مرگ او در شهر یزد به همت حوزه هنری استان یزد و با همکاری ادارهٔ پست آن شهر تمبر یادبودی با شمارگان ۱۶۰۰ چاپ شد.
او در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت. علت انتقال ایشان در دوران بیماری، از یزد به تهران، حضور فرزندخوانده و خانواده اش “محمد یونس پور معروف به صبوری” بود که با توجه به احترام ویژه ای که همواره آذریزدی برای زهرا خانم همسر صبوری قاِیل بود و از او به نیکی یاد میکرد میتوانست نشانهی خوبی برای قدردانی متقابل باشد.
محمد یونس پور نیز در سال 1395 دار فانی را وداع گفت مرحوم صبوری از همسرش زهرا خانم صاحب دو فرزند پسر به نام آرش و بابک و دو دختر به نام آذر و ساناز است که اکنون تنها ساناز درایران ساکن است و خاطراتی ناب از کودکی خود با آذریزدی دارد و با توجه به اینکه او نیز اهل قلم است قول داده این خاطرات را که بخشی از آن به نگارش در آمده تکمیل نموده و در اختیار “خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران” قرار دهد.
در تاریخ ۲۲ تیرماه ۱۴۰۰ شورای شهر تهران با نامگذاری خیابان فرعی از خیابانهای شرق خیابان حجاب به نام مهدی آذر یزدی موافقت کرد که با مخالفت فرمانداری شهر تهران رو به رو شد. در برخورد با این مخالفت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با نوشتن بیانیه ای اعتراض خود را اعلام کرد. در بخشی از متن بیانیه چنین آمدهاست:
«انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، نه فقط نظر سلیقهای هیئت تطبیق فرمانداری تهران را غیرقابل قبول میداند، بلکه بر این باوراست که چنین اعمال سلیقههای غیرفرهنگی، پاسخی در خور از مردم و بهویژه نسل جدید خواهد گرفت. تندادن جامعه به این قبیل تصمیمهای زیانبار، هم به شهر و مردم آسیب میزند و هم به هویت جمعی و منافع ملی. از این رو، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان انتظار دارد مسئولان ذیربط، هرچه زودتر ضمن اعلام بطلان نظر اعلام شدهٔ هیئت تطبیق فرمانداری تهران در این زمینه، بهطور جدی به اعضای این هیئت یادآوری کنند که لازم است از تصمیمگیریهای تنگنظرانه، غیرکارشناسی و سلیقهای بپرهیزند، تا دیگر بار شاهد چنین خبرهایی نباشیم.» پس از تغییر شورای شهر و دولت، در شهریور همان سال این تصمیم قطعی و کوچههایی که بنام استادان ادبیات کودکان نام گذاری شده بود پلاک کوبی شد. اما در آذرماه پلاکها کنده شد و نامهای قبلی کوچهها بازگردانده شد. انجمن نویسندگان کودک در این باره بیانیهای دیگر صادر کرد که در آن نوشت:«گمان نمیکردیم نیاز به یادآوری باشد، چون بر این باوریم که هم جنابعالی و هم اعضای شورای شهر و دیگر مسئولان توجه دارند که قدردانی از این بزرگان و نامگذاری خیابانهای مذکور به نام آنان، چیزی بر قدر و جایگاه آنها نمیافزاید، بلکه شهر را زینت میبخشد.»
همنچنین شورای پنجم شهر یزد نیز نسبت به تغییر نام خیابان آذر یزدی نامه اعتراضی خود را به شورای شهر تهران نوشت
که آغاز آن با شعری تذکر آمیز بود:
دردفتر زمانه فتد نامش از قلم هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت
در تیتر خبر برخی نشریات آمد: شهرداری تهران نام آذر یزدی را از خیابانی مزین بنام وی حذف نموده و موجبات بهت و رنجش صاحبدلانی که روزگار نوجوانی خود را با آثار مهدی آذر یزدی گذرانیده و کودکان خود را نیز با قصه های دلنشین وی به بار می رسانند فراهم نموده است .
اما در سال 1388 در بلوار شهید باهنرشهریزد در کنار حسینیه خرمشاه، مکان استقرارمقبره ایشان، خیابانی به نام آذریزدی افتتاح گردید که به تندیس ایشان مزین شد البته در سال 1392 تندیس دیگری جایگزین شد و به پیشنهاد فرزندخوانده آذریزدی مرحوم محمد یونس پور معروف به صبوری تندیس اول به حیاط زیبای خانه استاد انتقال یافت و اکنون یکی از جاذبههای این خانه ارزشمند است.
اکنون بیاری خدای مهربان و جمعی از دوستداران فرهنگ، هنر و ادبیات فارسی، پس از 15 سال از درگذشت استاد مهدی آذریزدی، خانه “پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران” توسط موسسه فرهنگی و هنری “خانه ادبیات کودک و نوجوان ایران- سرای آذر یزدی ” در آذرماه سال 1402 با مدیریت خانم مژگان محمدیان بازگشایی و فعالیت خود را آغاز نموده است.